اين روزها
اين روزها آوا خانومِ ما خيلي بداخلاقي ميكنه و دائم صداي همهرو در مياره. دوري از منو درآوردن دندون با هم قاطي شده باعث شده آوا حسابي بيقراري بكنه. ديروز براي اولين بار دستشو گرفت به مبلو روي پا ايستاد. چند قدمي هم تا به من برسه با گرفتن مبل راه رفت. باي باي هم ياد گرفته ولي فقط وقتي مطمئن باشه داره ميره بيرون انجام ميده. يه خورده هم دست دسي ميكنه. چند روز پيش با روروك خودشو به كمد رسوند و الاغ بيچاره كه مامان جون براش خريده بودو برداشت حسابي به درو ديوار كوبيد. الاغ بيچاره هم گردنش شكست. خلاصه اين روزها با اينكه خيلي شيرينِ خيلي روزهاي سختيه. دلم ميخواست خيلي بيشتر از اينها انرژي داشتمو وقت ميذاشتم...
نویسنده :
مونا
15:37